سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صیقه - متعه - ازدواج موقت

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نگاهی به اجازه(اذن) پدر در ازدواج (موقت/دائم) دخت

سوال: آیا دختران باکره ی بالغه ی رشیده،
برای ازدواج موقت و
دائم،
لازم است از اولیاء عقد (پدر، پدر پدر) اجازه بگیرند؟

چند نکته مقدماتی:

  1. در مورد پاسخهایی که در زیر می آید و بعضا به «عدم وجوب اذن پدر در ازدواج» حکم
    میدهد؛
    الف) مساله را از «فقط نظر شرعی» بررسی میکند و جنبه
    قانونی آن محفوظ است. همانطور که میدانید از نظر قانون فعلی، این کار نیاز به اذن
    پدر دارد. (به مورد شماره 4 در ادامه رجوع کنید)
    ب) تمامی مسائل
    زیر با فرض اینکه آن دختر بالغه، «باکره» و «رشیده» باشد، بررسی شده اند که
    متاسفانه خیلی از افراد (و چه بسا خود نویسنده در دوران جاهلیتش!) به این قید مهم
    توجه کافی را نمیکنند.
    جهت مطالعه بیشتر پیرامون قید «رشیده» به این مطلب مراجعه کنید.
    همچنین خانم
    غیر باکره (که بکارتش از راه مشروع مثل شوهر دائم یا موقت، از بین رفته) به هیچ
    عنوان نیازی به اذن پدر ندارد. (هر چند از منظر سنّی ها، دختر غیر باکره هم به اذن
    پدرش نیاز دارد!!!)
    لازم به ذکر است که اگر بکارت دختری از راه نامشروع از بین
    برود، یا مثلا بواسطه بازی یا پریدن از جای بلند و امثالهم... اینجا بین فقهاء
    اختلاف هست که آیا به این فرد باکره گفته میشود یا خیر. برای آگاهی از ریز نظر
    فقهاء در مورد این مساله نیز، این مطلب کامل را
    بخوانید.
    ج) «اذن»، یعنی «اجازه زبانی»، و با «رضایت» (که قلبی است) فرق
    دارد.
    لذا اینکه دختری تنها بداند که پدرش قلبا راضی است، به این معنا نیست که
    پدرش «اذن» و اجازه داده است.
  2. اولیاء عقد، یعنی کسانی که نظرشان از دید فقهی در صحت یا عدم صحت عقد تاثیر
    دارد.
    اولیاء عقد فقط «پدر» و «پدر پدر» هستند و در صورت فوت آنها (یا بنا به
    نظر برخی؛ در دسترس نبودن آنها) دیگران (مثل مادر و برادر و عمو و …) هیچ حقی در
    اجازه دادن یا ندادن ندارند و دختر میتواند آزادانه با هر کس که میخواهد ازدواج
    کند. (باز هم تاکید میشود که در صورت «رشیده» بودن)
  3. معنی کلمه های «احتیاط»، «احتیاط مستحب» و «احتیاط واجب» و «لا یخلو عن وجه»
    و «لا یخلو عن قوه» و «اقوی» و «اظهر» و «باید» در فتاوای مراجع و رساله های توضیح
    المسائل

    معنای احتیاط: کلمه «احتیاط» گاهی به تنهایی بکار میرود. در
    این حالت لازم است که با توجه به تعریف «احتیاط واجب» و «احتیاط مستحب» (که در
    ادامه می آید) تشخیص دهیم که منظور از کلمه «احتیاط» کدام یک از این دو نوع
    است.
    معنای احتیاط واجب: هرگاه مجتهدی درباره یک موضوع حکم ندهد و سخنش
    را با عبارت «احتیاط» شروع کند، میگوییم که در آن مساله، «حکم» / «فتوا» نداده
    است.
    مثال: اگر موقع خواندن حمد و سوره، بی اختیار به قدری حرکت کند که
    از حال آرام بودن بدن خارج شود (تا اینجا شد موضوع. حالا نوبت به بیان حکم
    رسیده بنابر احتیاط ، بعد از آرام
    گرفتن بدن آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.
    زمانی که مجتهد در یک
    مساله به حکم نمیرسد، در آن مساله بجای «فتوا»، «احتیاط» میدهد.
    بارها از بنده
    سوال شده که خب وظیفه ما چیه؟
    شما یا میتونید به همون راه احتیاطی مرجعتون عمل
    کنید، یا میتونید بسته به دیدتون نسبت به مساله تقلید، به مجتهد دیگر (که برخی هم
    میگویند که مجتهد اعلم دیگر) که به حکم آن مساله رسیده، مراجعه کنید.
    معنای احتیاط مستحب: بعد از حکم می آید و زائد است، یعنی میتوان به آن احتیاط عمل
    نکرد.
    مثال: کسی که نمیتواند نماز را به هیچ نحوی درست ادا کند (تا اینجا
    شد موضوع، حال حکم؛) باید هر طور که میتواند نماز بخواند (حکم آن موضوع داده شد،
    حالا هر احتیاطی در ادامه بیاد، احتیاط مستحب هست؛) هر چند احتیاط آن است که
    به جماعت بخواند.
    معنای «لا یخلو عن وجه» و «لا یخلو عن قوه» و
    «اقوی» و «اظهر»: این کلمات در عبارات فقهاء دلیل بر «فتوا» و حکم
    قطعی آنهاست. کما اینکه برخی از مکلفین از خود مراجع هم درباره معنی این کلمات
    استفتائاتی کرده اند و پاسخ گرفته اند که: اینها بیان کننده فتوا
    هستند.
    مثال: بجز روزه ماه رمضان و قضای آن، در سایر روزه های واجبی که
    وقت معینی دارد (مثلا روزه نذری یک روز معین) اگر فرد جنب تا اذان صبح عمدا هم غسل
    نکند، اظهر این است که روزه اش صحیح است.
    معنای «باید»: کلمه
    «باید» در لسان اکثر فقهاء به معنای «فتوا به واجب بودن آن امر» است. تنها
    استثناءهایی که بنده در این مورد دیده ام، در مسائل آقای خوئی و آقای تبریزی (رضوان
    الله تعالی علیهما) است که گاهی به معنای «احتیاط واجب» است و...
    مثال: این تصویر را
    ببینید

    همچنین در کتاب «صراط النجاة» ایشان که یک کتاب فتوایی است، اینگونه
    سوالات دیده میشود. برای نمونه مساله
    469 از ج8 صراط النجاة را ببینید.
  4. قبل از بررسی مساله از دید شرعی، 2 قانون مرتبط با این بحث را در ادامه ذکر
    میکنم:
    ماده 1043 (اصلاحی 14/8/1370) نکاح دختر باکره، اگرچه به سن بلوغ
    رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون
    علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با
    معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها
    قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به
    ثبت ازدواج اقدام نماید.
    ماده 1044 (اصلاحی 14/8/1370) در صورتی که پدر
    یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آنها نیز عادتاً غیرممکن بوده و دختر
    نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می‌تواند اقدام به ازدواج نماید.
    تبصره
    (الحاقی 14/8/1370)
    ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در
    دادگاه مدنی خاص می‌باشد.

- - - - - - - - - - - - - - - - -
در پاسخ به سوال اصلی این مطلب (که در
بالا مطرح شد) چند نظر بین علماء هست:


این فتاوا مربوط به اواخر سال 1387 است که از روی رساله توضیح
المسائل 13 مرجع
تهیه شده. برای مشاهده متن در کیفیت بالا و همراه با جزئیات و
تائیدات، روی آن کلیک کنید.

پاسخ ها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:

  1. آقایان ؛ سیستانی، خمینی، شبیری: اجازه پدر واجب است
  2. آقایان ؛ فاضل، گلپایگانی، خوئی، اراکی، صافی، مکارم، وحیدخراسانی، خامنه‌ای،
    تبریزی: بنابر احتیاط واجب، اذن لازم است
  3. آقای بهجت: اذن پدر، تکلیفا واجب است یعنی: اگر اذن نگرفت معصیت
    کرده است اما عقد صحیح است
  4. آقای صانعی: در عقد دائم لازم نیست اما در عقد موقت لازم است
  5. آقایان نوری همدانی، روحانی، گرامی، حسینی شاهرودی، غروی علیاری،
    جناتی: اذن پدر لازم نیست!

چند نکته:

  1. حقیقت آن است اختلافات زیادی بین رساله های فارسی و عربی وجود دارد. آنچه به
    عنوان «حکم الله» در دروس خارج بدست می آید و در رساله های عربی درج میشود و با
    عبارت «لا بأس بالعمل بهذا الکتاب» و... صحت عمل به آن تایید میشود، غیر از آن چیزی
    است که برای ما اظهار میشود!
  2. آقای سیستانی در مورد دختری که مستقل است و بعبارتی متصدی امور زندگی خویش است،
    احتیاط واجب داده اند نه فتوا. بدلیل مفصل بودن، نکات اضافی پیرامون نظر ایشان، در
    انتهای همین مطلب بررسی شده است.
  3. آقای خمینی در آخر عمرشان از «احتیاط واجب» به «فتوا» تغییر حکم دادند لذا
    مقلدین ایشان به هیچ وجه نمیتوانند بدون اذن پدر ازدواج موقت کنند. تصویر مربوطه از
    ملحقات رساله ایشان:


  4. از آقای نوری همدانی نیز تا بحال نظرات مختلفی شنیده و دیده ام. مثلا
    ایشان چند سال پیش فتوا دادند که اذن پدر لازم نیست:

    پس از مدتی به
    واجب بودن اذن پدر «فتوا» دادند!
    در آخرین فتوایی که از ایشان دیدم (اولین تصویر
    این مطلب که مربوط به پاییز 87 است) فرموده اند که «اذن پدر برای دختر رشیده
    لازم نیست
    »
  5. مرحومین؛ فاضل و گلپایگانی (رحمهما الله) و همچنین آقای مکارم، در رساله های فارسی «احتیاط واجب» داده اند اما در رساله های عربی
    صریحا فتوا به «نیاز نداشتن دختر رشیده به اذن پدر» داده اند.
    تصویر مربوط به
    نظر مرحوم گلپایگانی


    تصویر مربوط به نظر آقایان ؛ فاضل و مکارم (که با لفظ «اقوی» و
    «لا یخلو عن قوة» به استقلال دختر رشیده و عدم نیازش به اذن پدر فتوا داده اند)

    آقای فاضل (همانطور که در تصویر فوق هم میبینید) در کتاب تعلیقة عروة الوثقی، صریحا به استقلال دختر فتوا میدهد و اذن پدر
    را به عنوان احتیاط مستحب میداند. (که گفتیم رعایتش لازم نیست): وإن کان القول
    الثانی وهو استقلالها لا یخلو عن قوّة، ومع ذلک فلا یترک مراعاة الاحتیاط
    بالاستئذان من الأب أو الجدّ. (صفحه 747 ج2 حاشیه عروة الوثقی)
    و مشابه همه کتب فتوایی عربی
    دیگر، در مقدمه
    این کتاب
    (تعلیقه عروة) نوشته اند:
    لا بأس بالعمل بهذا الکتاب مع رعایة
    ما علّقته علیه

    هیچ اشکالی در عمل به این کتاب (عروة الوثقی سید کاظم یزدی)
    با رعایت تعلیات بنده، نیست.

در پایان و قبل از بررسی نظر آقای سیستانی، دو سند دستنویس! هم از آقای مکارم برای شما آپلود کرده ام؛

اولی در زمینه احتیاطی که
برای فارسی زبانان داده اند و دلایل این مصلحت سنجی شخصی ایشان، از زبان
خودشان

دومی هم در زمینه تناقض
آشکار دو استفتاء پشت سر هم از ایشان

که در سوال اول گفته که اذن بنابر
احتیاط لازمه و در سوال دوم گفته که اگر اذن نگرفت و عقد موقت کردن، باید مدت رو ببخشه بعد جدا بشن!!

لازم بذکر است که از آنچه موثقین برای بنده نقل کرده اند این بدست می آید که
«بدلیل مفسده داشتن بیان عمومی عدم نیاز به اذن پدر» این مساله را بطور عمومی بیان
نکرده اند و الا حکم خدا از نظر این متخصصین همان است که در کتب عربی بر آن تاکید و
دلایل آن را نیز در کتب تفصیلیشان بیان و از آن دفاع کرده اند.

بررسی دقیق تر آقای سیستانی

در پایان هم نظر گل سر سبد مراجع )به نظر من البته!) را بررسی میکنیم. ایشان با
فتوای صریح اذن را لازم میدانند.
از آنجایی که قشر کثیری از دوستان دانشجو و
طلبه داخل و خارج ایران مقلّد ایشان هستند، لازم دیدم 4 راهکار و استثناء از ایشان
را هم در این باب توضیح دهم، تا افراد نیازمند بتوانند از حلالی که خدا قرار داده،
در جهت کمال خود استفاده کنند.

  1. اذن پدر در این چهار مورد ساقط میشود (طبق فتوای ایشان در مساله 69 ج3 منهاج که
    تصویر آن را در بالا میبینید)
    الف) منع از ازدواج (دائم/موقت) با کفو
    (همتای) شرعی و عرفی ؛
    کفو شرعی = هر دو شیعه
    کفو عرفی = نزدیکی در سطح
    تحصیلات و مالی و جمال و سایر کمالات عرفی
    ب) کناره گیری مطلق از امر
    ازدواج دخترش
    ج) سقوط از اهلیت آن بواسطه جنون و امثال آن
    د)
    بدلیل غیاب و در دسترس نبودن پدر یا پدر پدر، امکان اجازه گرفتن نباشد و در حال
    حاضر نیاز ضروری به این ازدواج داشته باشد
  2. در مورد دختر مستقل در شئوون زندگی (نه لزوما مستقل در خرج، بلکه ممکن است از
    دید عرف، یک دختر دانشجو که ماهی یکبار به خانه سر میزند یا دختری که مستقلا
    تصمیمات مهم زندگی خود را میگیرد نیز مستقل محسوب شود) ایشان اذن را بنا به «
    احتیاط واجب » لازم میدانند و لذا مقلدین ایشان، در مورد دختر مستقل میتوانند به
    مراجع دیگر مراجعه کنند. بد نیست این
    فایل صوتی
    را که توضیحی پیرامون این مساله است را نیز دانلود کرده و گوش
    دهید.
  3. خانم، میتواند برای حدود رابطه، شرط ضمن عقد بگذارد، اما بعد از عقد، هر زمان
    خواست میتواند این محدودیت را بردارد. (مساله 2432رساله فارسی)
    لذا در صورتی که
    پدر با کلیت ازدواج موقت مخالف نباشد، اما فقط راضی به رابطه محدود باشد (مثلا در
    حد درسی! مثل یه بنده خدایی!) طرفین میتوانند با این شرط عقد کنند اما بعد از عقد،
    دختر این شرط را بردارد !!!
  4. اگر پدر با کلیت ماجرا مخالفت کند، مثلا بگوید من با ازدواج موقت دخترم مخالفم
    (مهم نیست کفو شرعی و عرفی باشه یا نباشه) در این صورت هم اذنش ساقط است چون مشمول
    استثناء شماره 1 میشود. به استفتائی در این مورد توجه بفرمایید:

مهم: پاسخ استفتاء فوق تغییر یافته. توضیحات بیشتر...

- - - - - - - - - - - - - -
لینکهای اضافی به مطالب دیگر مرتبط با این موضوع
در همین وبلاگ یا سایتهای دیگر:



http://manmote.com/post/33640431


یک مقاله خوب: ماهیت متعه زن

فصل نامه بانوان شیعه - شماره نوزدهم - بهار 1388دو روز پیش یک مقاله از فصل‌نامه «بانوان شیعه» در اینجا قرار دادم که البته مقاله مملو از اشکال و مغلطه بود.

دیروز شماره 19 این فصل‌نامه دستم بود و آن را مطالعه می‌کردم که به مقاله‌ای با عنوان «ماهیت متعه زن» برخوردم از دکتر محمدجواد وزیری فرد و لیلا ایمانی راد.

با مطالعه اجمالی آن مقاله، دیدم که نسبت به مقاله قبل، بسیار بهتر و حاوی نکات قویمی بود. فلذا در صدد برآمدم که متن این مقاله را در وب پیدا کنم اما موفق نشدم. حتی سایت مربوط به این نشریه نیز امکان دانلود آن را فراهم نکرده بود.
پس از رایزنی! و رد و بدل شدن چندین ایمیل با مسئولین این نشریه، موفق شدم فایل pdf این مقاله 38 صفحه‌ای رو ازشون بگیرم که از [اینجا] قابل دانلود است.

اشتباهات و ابهاماتی در این مقاله دیدم که لازمه متذکر بشم:

 

  1. در حدیث آخر صفحه پنجم کلمه «راف» از قلم افتاده.
  2. صفحه ششم نوشته که اسلام برای کسانی که امکان نکاح دائم ندارند، نکاح موقت را تجویز کرده که کمی مبهمه. کسی که امکان نکاح دائم ندارد، باید توجه کند که نکاح موقت هم هست نه اینکه نکاح موقت فقط برای غیرمتاهلین باشد.
  3. در صفحه نهم نوشته که «برخی با شان نزول آیه متعه می‌خواهند بگویند که متعه فقط مخصوص همان زمان جنگ احد بوده در حالی که با شان نزول نمی‌توان حکم یک آیه را تخصیص زد و مقید کرد»
    که این نکته نکته مهمیه اما کمتر بهش توجه میشه. خلاصه نباید از کاه شأن‌نزول کوه ساخت.
  4. در صفحه 15 تحت تاثیر «ازدواج موقت» نوشته «ساچیکو موراتا»  حرف غلطی زده: [اگر متعه در قانون مدنی پیاده شود مردم بیشتر به آن روی می‌آورند و نکاح دائم به کلی از بین رفته و ازدواج مفهومش عوض می‌شود.]
    که واضح است غلطه. نه فقط زنان، بلکه مردان هم از داشتن رابطه پایدارتر (چه ازدواج دائم باشه و چه موقت مثلا ده ساله) بیشتر آرامش پیدا می‌کنند.
    از سوی دیگر همانطور که قبلا گفته و استدلال کرده‌ام؛ رواج متعه هم موجب رواج ازدواج دائم و هم کاهش طلاق (پایدارتر شدن ازدواج دائم) خواهد شد.
  5. در صفحه 21 بحث عدّه را مطرح کرده‌اند که به نظر برخی فقهاء مثل آیةالله شبیری زنجانی در مورد کافی بودن یک حیض کامل توجه نکرده‌اند.
  6. در صفحه 24 نوشته که «بنای ازدواج موقت بر تولید نسل نیست» که این درک نادرست نویسنده به دلیل متکی بودن به جامعه فعلی است.
    نه فقط در عصر معصومین افرادی که متولد شده از ازدواج موقت بوده‌اند کم نبوده‌اند، بلکه تا همین قرن قبل که وسائل پیشگیری نبود و بعض فقهای عظام ریختن منی بیرون رحم را «حرام» می‌دانستند، فرزندان زیادی از ازدواج موقت به دنیا آمدند و می‌آیند. (خوش به حال آنان که وجودشان هم مبلغ این سنت است)
  7. در صفحه 25 نوشته که «در ازدواج موقت زن می‌تواند بدون اینکه مانع استمتاع مرد شود، از حاملگی خود جلوگیری کند»
    که این امر منحصر به ازدواج موقت نیست و در ازدواج دائم نیز چنین است.
  8. صفحه 32 این مقاله اگر نمی‌بود بهتر بود؛ پر از غلط.
    از کراهت ضعیفی که متعه باکره دارد، نتیجه گرفته که متعه مخصوص موارد اضطراره اونم نه برای متاهلین !!!
    در ادامه همین صفحه، به بحث عدالت جهت تعدد پرداخته و گفته شامل عدالت در محبت قلبی هم می‌شود و بعد گفته درباره متعه هم باید عدالت رعایت بشه!!!
    امری که فقهاء طبق روایات و قرآن، خلاف آن را فرموده‌اند.

گذشته از این نقاط ضعف، در کل مقاله خوبی بود و قابل استفاده برای محققین.

 http://manmote.com/post/444775823


ازدواج موقت؛ بدتر از رابطه آزاد!

چندی پیش انتقادی به یکی از مطالب وبلاگ گل‌دختر در وبلاگ داشتم که با دستاویز قرار دادن برخی از احادیث نهی از متعه، به یک نتیجه نادرست رسیده بود و کامنت تذکرآمیزی هم برایشان گذاشتم که حذف کردند.

امروز دیدم یکی دیگه بر همون مبنای غلط، تکیه و اعتماد کرده و مطلبی نوشته که مصداق کاملی از «با طناب دیگران در چاه رفتن» بود.

البته هدفم از نوشتن این سطور، نه بیان ناپختگی‌های آن مطالب است (چرا که پاسخ بسیار داده شده) بلکه نقل نظر مفید جناب «سلمان» ذیل مطلب مورد اشاره است که حاوی نکات مفیدی است. این جناب سلمان حسب ظاهر، همان جناب سلمان است که در اینجا 26 روایتی که ایشان در این رابطه ترجمه کرده بودند را نقل کردیم.

بخشی از این نظر مفید:

قبول کنید که اگر کسی این برداشت روشن از عبارت شما را به حساب ائمه گذاشت و واقعا باور کرد که ائمه چنین فرموده‌اند، برای شما بسیار خطرناک است. یعنی مساله بدعت گذاشتن در دین ـ ولو ناخواسته ـ و فتوای بدون علم دادن و نسبت ناروا دادن به ائمه علیهم السلام پیش می‌آید.

إن‌شاءالله هدف من مچ‌گیری از شما نیست و تنها تذکری برادرانه است که در این وادیها دقت بیشتری کنیم و بدون مطالعه چیزی را به دین نسبت ندهیم آن هم چیزی که خلافش از مسلمات مکتب اهل بیت است و مورد اجماع عالمان شیعه.

به هر حال آنچه مسلم است متعه بنا بر روایات فراوان حداقل یکبار در طول عمر بر مرد مسلمان مستحب است که دلیلش مطابق روایات, عدم ترک سنتی از سنتهای پیامبر که خود مبارزه‌ای با بدعت عمر نیز می‌باشد بیان شده است.

صرفنظر از استحباب، مسلما حلال است و مسلما در امر حلال نیت قرب الهی داشتن واجب نیست! اگر من صرفا از روی دوست داشتن یک غذای حلال، از آن را بهره ببرم نباید مذمت شوم! هر چند نیت الهی داشتن در همه کارها توصیه شده است.

و اما افراط در متعه در حدی که انسان از حقوق همسران دائمیش باز ماند مورد نهی* ائمه علیهم السلام است و قبول بفرمایید چنین حدی از متعه موضوعا در فضای ضدمتعه جامعه ما خود به خود منتفی است! الان اکثر خانمهای متاهل نزاعشان بر سر اصل متعه کردن شوهرانشان است و نه افراط در آن!
دائم می‌گویند هوسبازی است! شهوترانی است!

کسی نیست بگوید مگر ارضای شهوت از راهی که خداوند حلال کرده، بد است؟!
مگر در دایره حلالهای مطلق الهی کسی حق دارد برای دیگری تعیین تکلیف کند که از کدام راه استفاده کن و چقدر و در چه شرایطی و …؟؟؟!!!

این مورد تنها نهیی* است که در متعه متاهل ـ افراط در آن ـ داریم. مابقی شروطی که میان عوام مشهور شده است متاسفانه تماما ساختگی و بدون پشتوانه فقهی است. مثلا همسر مریض باشد یا تمکین نکند یا مرد در سفر باشد و …

* پی‌نوشت: خاطر نشان می‌شود که نهی مورد اشاره ایشان هم با اغماض از سند است و الا قبلا در احادیث نهی از متعه درباره سند آن یک حدیث خاص توضیح دادم که حداقل دو فرد متهم به کذاب‌بودن در سلسله سند آن قرار دارد...

http://manmote.com/


عده edde

یکی از مسائل مهمی که خانمها پس از اتمام دوره متعه یا پس از طلاق یا پس از فوت شوهر، برای ازدواج مجدد مراعات میکنند، یک مدت زمانی بنام عده edde هست که بسته به نوع آن فرق دارد.

چون بحث این بلاگ در مورد متعه هست، عدّه متعه رو بررسی میکنیم:

  • اگر خانمی یائسه باشد یا خدای ناکرده مرتکب زنا شده باشد، یا خانمی متعه کرده باشد اما دخولی صورت نگرفته باشد (مثلا صرفا دوستی و بیرون رفتن یا... بدون دخول) عدّه ندارد.
  • اگر خانمی در سن حیض باشد اما حیض نبیند، عده او 45 روز هست
    (عدّه عقد دائم برای اینگونه خانمها 2 برابره = 90 روز)
  • اگر خانمی شوهرش فوت کنه، باید 4ماه و 10روز عدّه نگهداره.
  • در سایر موارد (یعنی متعه مدخوله ای که در سن حیض هست و حائض هم میشود) بنابر مشهور، عدّه برابر با سپری شدن 2 حیض کامل است (در عقد دائم، سپری شدن 3 طـــــُــهر است) البته آیة الله شبیری حسینی زنجانی و آیة الله سید صادق شیرازی استثنائا در این مساله، یک حیض کامل را هم کافی میدانند. منظور از حیض کامل هم این است که، اتمام مدت یا بخشش مدت، قبل از حیض رخ دهد نه در حین دوره عادت ماهانه.

______________________________________
پی‌نوشت ها:

  1. چیزی که در حکم دخول باشد نیز مانند دخول میتواند عده ایجاد کند، مثلا ورود منی
  2. در زمان عده محدودیت فقط برای زن نیست بلکه مرد نیز محدودیتهایی دارد مثلا نمیتواند در آن زمان ازدواج کند با خواهر زنی که متعه اش تمام شده و الان در عده است!
  3. اگر خانم و آقایی ازدواج کردند و خانم، برای جدایی قبلی هنوز عدّه ای بر گردنش باشد، عقد باطل است. اگر علم هم به این داشته اند و با این وجود عقد کرده اند، علاوه بر بطلان عقد، بر یکدیگر حرام ابدی میشوند.
  4. در موقع خواندن عقد موقت لازم نیست آقای مربوطه از خانم در مورد در عدّه نبودن تحقیق کند.
  5. لازم بذکر است که نظرات فقهی فوق بیشتر بر اساس آیات عظام، سید سیستانی و آقای وحید بود و خانمهایی که مبتلا به این مساله هستند میتوانند به مرجع خود مراجعه کنند.
  6. در مورد علت و فلسفه نگه داشتن عدّه برای خانمها هم باید عرض شود که:
    عمل به دستورات دین تعبدی هستند فلسفه احکام آنها در آخرت معلوم میشود مگر آن مقداری که معصومین بیان کرده اند.
    و باقی احتمالها و پاسخهایی که به فلسفه احکام داده میشود تنها تیریست در تاریکی = رجما بالغیب
    مثلا در مورد همین عدّه، برخی گفتند که برای اطمینان از حامله نبودن زن است که در زمان حاضر و با وجود دستگاه ها و تکنیکهای پیشرفته پزشکی، لزومی به این همه انتظار نیست! افراد دیگری گفتند که برای قطع تعلقات زن از مرد اول و آمادگی برای پیوستن به فرد دیگر است! که این هم با مواردی که زن و مرد با نفرت از هم جدا میشوند در تناقض است و... و در یک کلام باید به این افراد گفت که زیاد به مغزشون فشار نیاورند. (ظاهرا روایتی نقل شده که ان دین الله لا یصاب بالعقول!)
  7. نظر آقای حکیم و فیاض در مورد عدّه، اینجا اضافه شد.
  8. سوالات مفیدی در تتمه این بحث: چــنــد ســوال تــخــصــصــی دربــاره عـّـده
http://manmote.com/post/28668260

بررسی کامل ثبت محضری ازدواج موقت در شناسنامه

عجب تیتر خفنی ! خودم حال کردم !!! البته بیشتر برای راهنمایی کاربران گوگل و یاهو این تیتر انتخاب شد.

سوال 1: آیا ثبت نکردن ازدواج موقت در محضرهای ثبتی، جرم تلقی میشود؟

خیر ! البته این امر (عدم لزوم ثبت عقد موقت) سر و صداهای مخالف زیادی در بین حقوقدانان و نمایندگان مجلس داشته اما به فضل خدا، مثل آمریکا هیچ غلطی نمیتوانند بکنند!!!

تنها کاری که قرار است تصویب کنند این است که در صورت باردار شدن زن، مرد مجبور به ثبت باشد که چیز بدی به نظر نمیرسد.

سوال 2: عدم ثبت چه مشکلاتی ممکن است داشته باشد؟

1- فرار مرد از پرداخت مهریه و سایر ظلم ها یا مشکلات مالی و حیثیتی

2- مشکل گرفتن شناسنامه برای فرزندی که به دنیا بیاید

در صورتی که ازدواج موقت ثبت نشده باشد، پدر و مادر ایرانی هر دو یا جد پدری باید برای دریافت شناسنامه فرزند خود، با در دست داشتن گواهی ولادت به مراکز ثبت احوال مراجعه کنند.

چنانچه گواهی ولادت از بیمارستان، موجود نبود، با حضور دو شاهد برای اثبات این امر که فرزند متعلق به آنهاست، می‌توانند برای دریافت شناسنامه فرزند خود اقدام کنند.

بیشتر...

3- نمیتوان به سادگی بمسافرت پرداخت و از هتل و... استفاده کرد.

تبصره: در مورد شهر های مذهبی، معمولا با مراجعه به اداره اماکن (که ناظر بر هتل ها و... است) و با ادعای زوج موقت بودن، میتوان برگه ای برای اقامت در مسافرخانه های آن شهر تهیه کرد.

سوال 3: ثبت ازدواج موقت چه فوایدی دارد؟ چند درصد ملت! ثبت میکنند؟

1- مشکلات مذکور در جواب سوال دوم را ندارد!

2- هر چند رشد ثبت ازدواج موقت خیره کننده است اما بنا به گفته ی مدیر کل ثبت احوال تهران تنها یک درصد ازدواج‌های موقت ثبت می‌شود.

سوال 4: آیا همه محضرها ثبت میکنند؟ آیا در شناسنامه وارد میشود؟ آیا...

بله همه محضر ها موظف به ثبت هستند. در صورت عدم تمایل زوجین ثبت میتواند در شناسنامه نباشد و تنها یک برگه گواهی (علاوه بر ثبت محضری که در محضر می ماند) برای استفاده از مزایای آن داشته باشند.

/_/_/_/_/_/_/_/_/_/_/_/_/_/_
بعد از خواندن این مطلب:

ممکنه خانم ها ناراحت بشن از اینکه همه میگن از نظر اسلام اذن پدر لازمه برا عقد موقت. اما خدمتشون عرض میکنم که همه غلط میکنن! مطلب بررسی کامل مساله اذن پدر رو حتما بخونید.

ممکنه آقایون خیلی کیف کنند و بگن فردا میریم تو کارش! و ثبتش هم میکنیم که مشکلی نباشه. اما توجه کنید که عقد موقت با دختر باکره

مشکل شرعی نداره اما از نظر قانون همچنان مشکل سازه!

http://manmote.com/post/36586111